اگرچه باید پذیرفت یکی از مهمترین نکات در فیلمسازی، پرداختن به جنبههای داستانی و حتی غوطهورشدن در خیالات است، اما در مورد فیلمهایی که جنبههای علمی دارند، باید به اندازه کافی در داستانپردازی احتیاط بهعمل آورد. اینگونه که پیداست در بسیاری از فیلمها، باوجود دقت در ساخت و اشاره به نکات ریز و قوانین فیزیکی، اشتباههایی دیده میشود؛ حتی نمونههایی که کارگردانان بزرگ دنیا ساختهاند و با دریافت امتیازهای بالا، در زمره بهترین فیلمها قرار گرفتهاند. در اینجا به چند فیلم مطرح و موارد درست و غلط آنها درخصوص مسائل علمی مربوط به فضا پرداختهایم.
مریخی 2015
زمانی که مارک واتنی (با بازی مت دیمون) روی مریخ جا گذاشته شد، باید از هوش خود برای زندهبودن در محیطی بسیار خطرناک سود میبرد. فیلم «مارتین» ساخته سال 2015 براساس رمانی با همین نام نوشته اندی ویر ساخته شد. توفانی که واتنی را در مریخ گرفتار کرد، تصور میشد که وزش قدرتمندی دارد، اما جو نازک این کره این معنی را میدهد که وزش باد تقریبا ضعیف است و بنابراین احتمالا واتنی در امان میماند. حرکت واتنی روی مریخ نیز نمیتواند بازسازی امکان حرکت انسان روی سیارهای باشد که یکسوم زمین جاذبه دارد.
این احتمالا باید درحال پریدن و تکانخوردن باشد تا قدمزدن و دویدن. رشددادن سیبزمینی در خاک مریخ شدنی است؛ درست مثل همان کاری که دانشمندان در پرو انجامش دادند. در این فیلم همچنین شاهد وقوع تندبادهایی بودیم که درست طراحی شده بودند. چنین تندبادهایی در مریخ وجود دارد که نام آن «خاک شیطان» است. موضوع اینکه عدهای روی مریخ ساکن شوند نیز در زمره طرحهای آینده ناسا قرار دارد. البته زیستگاهها باید به شکلی ساخته شوند که با فشار بسیار پایین سیاره سرخ همخوانی داشته باشند.
2001: یک اودیسه فضایی 1968
فیلم استنلی کوبریک در سال 1968 بسیار مورد توجه قرار گرفت و برای این موضوع البته دلایل خوبی وجود دارد. این فیلم یک کار شگفتانگیز برای به تصویرکشیدن سفرهای فضایی، از سفرهای آهسته، ساکت و تا حدودی یکنواخت گرفته تا کارهای سادهای مثل تأخیر صدا در تماس تلفنی با خانه است. تصویر آن از یک هتل فضایی که با استفاده از یک ساختار چرخشی بزرگ جاذبه زمین را شبیهسازی میکند، بههیچ وجه بد نبود. کوبریک حتی شاتل فضایی را پیشبینی کرده بود، درحالیکه آن زمان هنوز رسیدن به ارتفاع هواپیماهای پن امریکن میسر نشده بود.
آپولو 13 1995
از «آپولو 13» بهعنوان یکی از بزرگترین فیلمهای فضایی یاد میشود؛ فیلمی که بازگوکننده پایان شوم ماموریت ناسا با هیجانی ویژه و قدرت تصویرپردازی عالی است. اما آیا همه چیز این اثر درست بود؟ خب نه کاملا. این فیلم بهخاطر نمایش همه تجهیزات موجود در ماموریت، از خود فضاپیما گرفته تا اتاق کنترل پرواز، قابل تعریف و تمجید است. بسیاری از شخصیتهای فیلم نیز شباهتی به همتایان واقعی خود دارند. این بازیگران حتی یک دوره درس فیزیک را هم پشت سر گذاشتند تا سرعت کارشان در خواندن و درک فیلمنامه بالاتر برود.
البته چند خطای جزئی وجود دارد. شاید مهمترین آنها استفاده از خط باشد، «هوستون، ما یک مشکل داریم.» این جمله هرگز در ماموریت اصلی توسط خط جیم لاول (با بازی تام هنکس) بیان نشد. سمت دور ماه، به اشتباه، قسمت تاریک ماه گفته شد که در واقع حین ماموریت هرگز قسمت تاریکماه بهحساب نمیآمده است. در فیلم بهنظر میرسد که ناسا توانسته در طول پرواز بر بسیاری از معضلات غلبه کند. درحالیکه در واقع برای حل تکتک مشکلات، مراحل بسیار سخت و طاقتفرسایی طی شده است. البته در مقایسه با سایر فیلمها، آنها فیلم خوبی را ارائه دادند.
آرماگدون 1998
از کجا باید شروع کرد؟ «آرماگدون» پر از اشتباه بود. تقریبا باورنکردنی است؛ 168 اشتباه و بیدقتی در 150 دقیقه فیلم. یکی از بزرگترین این اشتباهها، سایز یکی از سیارکها بود که گفته شد اندازه ایالت تگزاس است و چطور ممکن است که هیچکس نمیداند، چگونه درحال نزدیکشدن به زمین است. سپس ما سعی میکنیم که سیارک را با استفاده از سلاحهای هستهای منفجر کنیم که خیلی راحت، کار نمیکنند.
حتی اگر موفق به منفجرکردن سیارک هم میشدیم، قطعات و خردههای آن جایی نمیرفتند و همچون بارانی از سنگ بر سرمان میباریدند. درک و برداشت فیلمسازان از اکتشافهای فضایی بسیار پایین بوده است. بهعنوان نمونه، شاتل فضایی مانند یک هواپیما پرواز میکند. اگر قرار بود از لحاظ علمی به این فیلم نمرهای داده شود، نمره آن قطعا یک صفر به اندازه ایالت تگزاس بود.
- ۰ ۰
- ۰ نظر